-
صدای سخن عشق
شنبه 28 فروردینماه سال 1389 22:40
هر که شد محرم دل در حرم یار بماند وان که این کار ندانست در انکار بماند اگر از پرده برون شد دل من عیب مکن شکر ایزد که نه در پرده پندار بماند صوفیان واستدند از گرو می همه رخت دلق ما بود که در خانه خمار بماند محتسب شیخ شد و فسق خود از یاد ببرد قصه ماست که در هر سر بازار بماند هر می لعل کز آن دست بلورین ستدیم آب حسرت شد و...
-
امروز
دوشنبه 23 فروردینماه سال 1389 15:42
امروز دیدار کوتاهی بود دلت گرفته بود خودت گفتی بودنم مانع گرفتن دلت بود کاش دلت نگیره کاش هیچوقت دلت نگیره کاش جای دل تو دل من بگیره مثل همیشه دلم واست تنگه آرزوی همیشگیم بودن لبخند رو لبات بهترین
-
روی قلبم نوشتم
یکشنبه 22 فروردینماه سال 1389 14:30
بازآی ودل تنگ مرامونس جان باش وآن سوخته رامحرم اسرار نهان باش
-
دلواپســـــــی
یکشنبه 22 فروردینماه سال 1389 08:20
دلواپســـــــی هـامو بگیـر از من غم هاتو ای آینه حاشـــــــا کن قدری بخند و روشــــــنی ها رو تو چشم خیس من تماشا کن تو ســـــــالـها همـزاد من بـودی تصـویری از دیروز و امروزم همت کن و یــاری کن، بـــگذار تا مهربـونی را بیــــــــــامـوزم آینه ای همســـــــایه کـاری کن تا ســــاعتی پیـش تو بنشـــــینم جز ســایه...
-
نفس
یکشنبه 15 فروردینماه سال 1389 19:17
نفست هست که صدای نفسم می آید ومن به همین همنفسی دلشادم
-
یه فال حافظ
یکشنبه 15 فروردینماه سال 1389 09:20
ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم غم هجران تو را چاره ز جایی بکنیم دل بیمار شد از دست رفیقان مددی تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم آ ن که بی جرم برنجید و به تیغم زد و رفت بازش آرید خدا را که صفایی بکنیم خشک شد بیخ طرب راه خرابات کجاست تا در آن آب و هوا نشو و نمایی بکنیم مدد از خاطر رندان طلب ای دل ور نه کار صعب است...
-
قصه ی دلتنگی
شنبه 14 فروردینماه سال 1389 23:04
امشبم قصه ی دلتنگی میخونم به یاد تو قصه ی قشنگیه درسته همش دلتنگیه ولی زمینش امیده احساسه مهربونیه ... زمینش تویی واسه همین قصه ی قشنگیه سایه ات سایبان مهربان
-
تقدیم به تو
جمعه 13 فروردینماه سال 1389 23:07
دو تا شعر از قیصر امین پور که قشنگن گفتم تقدیمت کنم تقدیم به تو بهترین دستور زبان عشق دست عشق از دامن دل دور باد! میتوان آیا به دل دستور داد؟ میتوان آیا به دریا حکم کرد که دلت را یادی از ساحل مباد؟ موج را آیا توان فرمود: ایست! باد را فرمود: باید ایستاد؟ آنکه دستور زبان عشق را بیگزاره در نهاد ما نهاد خوب میدانست...
-
۱۳
جمعه 13 فروردینماه سال 1389 23:04
سلام یه سلام به اندازه یه آرزو نه یه دنیا آرزو آرزوهای خوب واسه تو گفتم بیام از یه روز با هم بودن بنویسم اولش با یه پیام شروع شد داریم میایم چه کوتاه اما چقد شیرین چقد شاد چقد انرژی مثبت چه انتظار شیرینی اومدی آغاز یه حس خوب با هم بودن زود گذشت چه خوب چه بد زیارت نشد بریم ولی به چشمه رفتیم تنها حضورت دلیل بودن و حضور...
-
یه کلبه
چهارشنبه 11 فروردینماه سال 1389 22:11
آرزوی همیشگیمون یه کلبه یه جای دور البته باید درستش کنیم
-
شب عید
شنبه 29 اسفندماه سال 1388 19:44
-
تقدیم به تو
دوشنبه 24 اسفندماه سال 1388 14:28
نشنو از نی ، نی حصیری بی نواست بشنو از دل ، دل حریم کبریاست نی بسوزد خاک و خاکستر شود دل بسوزد خانه ی دلبر شود *** *** *** *** *** *** *** وقتی از غربت ایام دلم می گیرد مرغ امید من از شدت غم می میرد دل به رویای خوش خاطره ها می بندم باز هم خاطره ها دست مرا می گیرد.
-
آفتاب مهربانی
شنبه 22 اسفندماه سال 1388 14:38
شعر قشنگیه تقدیم به تو آفتاب مهربانی سایه تو بر سر من ای که در پای تو پیچید ساقه ی نیلوفر من با تو تنها با تو هستم ای پناه خستگی ها در هوایت دل گسستم از همه دلبستگیها در هوایت پر گشودن باور بال و پر من باد شعله ور از آتش غم خرمن خاکستر من باد ای بهار باور من ای بهشت دیگر من چون بنفشه بی تو بی تابم بر سر زانو سر من چون...
-
مهاجر
شنبه 22 اسفندماه سال 1388 14:18
فاصله هارابگذاربرای خودشان تامی توانندقدعلم کنند چه باک ماازورای تمام حصارهابازهم عاشقانه میگوییم برای ازتوگفتن این زندگی کفافم نمی دهد صبرنویدتورامی دهد ای صبورترینم ********************** سایه ات تا همیشه پناهگاهم بهترینم
-
امشب
جمعه 21 اسفندماه سال 1388 21:39
امشب جمعه شب اومدم بنویسم واسه تو کلمات فقط کلمات دلتنگیه کلمات دل بین کلمات گم شدم ولی دلم به یه جمله گیر کرده دوست داشتن چقدر زیبا دلم میخواست مثل همیشه شعروجملات قشنگ تقدیمت کنم یه چندتایی پیدا کردم تقدیم به تو ************************************** می خواهم با کسی رهسپار شوم که دوستش می دارم نمی خواهم بهای این...
-
پیام دوست
چهارشنبه 19 اسفندماه سال 1388 14:47
دوستی برگ گلی نیست که بر باد رود تشنه را آب محال است که از یاد رود
-
یه روز آفتابی
سهشنبه 18 اسفندماه سال 1388 14:24
امروز آفتابی و گرم بود اولش سرمام بودها ولی گرم گرم شدم چون از گرمای محبتت بهم دادی روز خوبی بود یه خاطره ی خوب چقد خوبه هستی
-
حس نوشتن نبود امروز
دوشنبه 17 اسفندماه سال 1388 17:50
میخواستم از بهار بنویسم ولی سردم شد اینم واسه امروز چند خط حس نوشتن نبود امروز ۲ عکس گذاشتم یه نظر خوندم )کاش میشد آنقدر دورشوم که خاطره شوم( نمیدونم واسه من که خاطره بازم نظر خوبی نبود یه حس غریب بهم داد حس یه سکوت مطلق حس یه نگاه بدون پلک زدن حس سرد دور شدن حس احساس کردن یه قطره اشک سرد سردم شد سرد سرد سرد نزدیک به...
-
یادداشت
یکشنبه 16 اسفندماه سال 1388 18:45
حرفاتم مثل خودت قشنگن مثل یه دریا قشنگی راستی قند و چربی نمک زندگین دیگه منم که با نمک تازه با نمک ترم دارم میشم ولی هم قند هم چربی رو دیگه تحریم کردم از این بهتر میشه ! وراستی ما کجا و لطف و صفا کجا اگرم لطف و صفایی هم هست از لطف وجود و صفای باطن خودته عزیزترین منم که شاگردم تا کی بتونم حق استادم رو بدم راستی گفتم به...
-
سلام
شنبه 15 اسفندماه سال 1388 21:40
سلام صبحت بخیر روز خوبی داشته باشی یادش بخیر هر صبح واست میفرستادم البته الانم واست میفرستادم ولی یه جور دیگه بهت میرسه آرزوی همیشگیمه آرزوی سلامتیت شادیت + یه دنیا آرزو های خوب راستی به آرزوهام زنده ام آرزوهای خوبم که همیشه تو یه گوشش بودی البته یه گوشه نه همش بودی یاد حرف همیشگیم افتادم (چقد خوبه هستی) خاطرت در...
-
من فقط عاشق اینم
شنبه 15 اسفندماه سال 1388 14:56
من فقط عاشق اینم عمری از خدا بگیرم انقدر زنده بمونم تا به جای تو بمیرم
-
عشق یعنی ...
شنبه 15 اسفندماه سال 1388 14:55
عشق یعنی جام لبریز ازشراب عشق یعنی تشنگی یعنی سراب عشق یعنی خواستن وله له زدن عشق یعنی سوختن وپرپرزدن عشق یعنی سالهای عمرسخت عشق یعنی زهرشیرین .بخت تلخ عشق یعنی باخدایاساختن عشق یعنی چون همیشه باختن عشق یعنی حسرت شبهای گرم عشق یعنی یادیک رویای نرم عشق یعنی یک بیابان خاطره عشق یعنی چهاردیواربدون پنجره عشق یعنی گفتنی...
-
یه شب دیگه
شنبه 15 اسفندماه سال 1388 14:55
امشب بیحالیم کمتره ولی دلم تنگه عکسایی که ازت داشتم رونگاه کردم یاد خاطره ها ------- چقد خوبه هستی راستی هر موفقیتی هم هست بخاطر بودن وجود شماست همیشه سالم و شاد باشی
-
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
شنبه 15 اسفندماه سال 1388 14:54
به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم ازوست نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل آنچه در سر سویدای بنیآدم ازوست به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست به ارادت ببرم درد که درمان هم ازوست زخم خونینم اگر به نشود به باشد خنک آن زخم...
-
بهارم
شنبه 15 اسفندماه سال 1388 14:53
دربهاری که درآن نوبت تکرار من است گر نباشی ز برم پاییز است
-
خاطرم
شنبه 15 اسفندماه سال 1388 14:53
خاطرم مال خودم نیست دیروقتیست که تقدیم به توست خاطرم مال خودم نیست همه اش خاطرتوست خاطرم خاطر توست خاطرم یخ میزند اگر یک لحظه از خاطرت خالیست برای همه ی لحظات یک عمر فقط خاطر تو کافیست
-
دل به پاییز نسپرده ایم
شنبه 15 اسفندماه سال 1388 14:51
سراپا اگر زرد و پژمرده ایم ولى دل به پائیز نسپرده ایم چو گلدان خالى لب پنجره پر از خاطرات ترک خورده ایم اگر داغ دل بود، ما دیده ایم اگر خون دل بود، ما خورده ایم اگر دل دلیل است، آورده ایم اگر داغ شرط است، ما برده ایم اگر دشنه دشمنان، گردنیم اگر خنجر دوستان، گرده ایم گواهى بخواهید، اینک گواه همین زخم هایى که نشمرده...
-
شب خستگی
شنبه 15 اسفندماه سال 1388 14:50
دوروزیست حس نوشتن نیست حس گفتن نیست چون حال نیست ! شاید حال زندگی هم نیست لحظه ها رنگ تکرار گرفتن رنگ تازگی رو باختن حیف شایدم تفسیرم تفسیر غلطیست ولی رنگ نشاط نیست رنگ تنفس نیست شاید نفس نیست ! سکوت !! یه صدای ضعیف میاد همراه نسیم شاید از امید به امید وزیدن نسیم آخ چقد خستگیست فعلا" که مهمانم بی حالیست تا کی...
-
به نام خدا
شنبه 15 اسفندماه سال 1388 14:49
سلام یه سلام ساده واسه یه آغاز اومدم دلنوشته ها و عکسای خودم را بزارم واست امیدوارم عمری باشه واسه نوشتن یه جمله درهوای سرد زمستان تنهایی ،فقط نور سایه ات همیشه همراهم هست سایه ات استوار --------------------------------------------------------- چه جای شکر وشکایت ز نقش نیک وبد است چوبرصحیفه هستی رقم نخواهد ماند غنیمتی...