چی میشه گفت
بدلیل اینکه
عمرم
زندگیم
نفسم
همه دارو ندارم
دیگه نمیتونه اینج سر بزنه
اینجا تعطیل میشه
به امید بازگشت
د د بهترینم
فعلا خداحافظ
باید حس کرد
باید تمام احساس های خوب را حس کرد
باید با تمام جان حس کرد
باید لبریز شد از احساس
احساس شکفتن یک گل در هوای بارانی دل
احساس پرواز یک کبوتر سفید در آبی آسمان دل
احساس ...
احساس یک روز با هم بودن
احساس اندیشیدن مداوم به تو
چه احسسات قشنگی
کاش همه جا صحبت از این احساس ها بود
ولی
تمام حس های قشنگ دنیا
تقدیم به تو
دلت لبریز از این احسسات
د د
تحقیق
تحقیق درباره چندتا موضوع مختلف که حالا کنار هم شدن
هرموضوع یه جواب داره که میشه گفت جوابش دست خود ماست چون هرکسی که بخواد جواب بده از روی احسسات خودش جواب میده
راستی
چرا جواب !
مگه این موضوعات شکل علامت سوالن!؟
نظر اینه از کنار هم قرار گرفتن این موضوع ها بیایم یه هدف تعریف کنیم
و به اون هدف برسیم
یه هدف خوب
یه هدف خوب واسه اینکه تو این دریای پر طوفان دنیا
بتونیم چند صباحی به عشق,امید هم زندگی کنیم
بتونیم حتی با فکر کردن به این هدف خوب اگه شده چند لحظه ای هم به آرامش برسیم
نمیدونم
اینم نظریه دیگه
آخه تعریفم از این رابطه همون جاده است
همسفریم
در نظر بازی ما بیخبران حیرانند _____ من چنینم که نمودم دگر ایشان دانند
عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی _____ عشق داند که درین دایره سرگردانند
گر شوند آگه از اندیشهء ما مغبچگان _____ بعد ازین خرفهء صوفی به گرو نستانند
جلوهگاه رخ او دیدهء من تنها نیست _____ ماه و خورشید همین آینه میگردانند
وصل خورشید به شب پرهء اعمی نرسد _____ که در آن آینه صاحب نظران حیرانند
مفلسانیم و هوای می و مطرب داریم _____ آه اگر خرقهء پشمین به گرو بستانند
عهد ما با لب شیرین دهنان بست خدا _____ ما همه بنده و این قوم خداوندانند
لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ _____ عشقبازان چنین مستحق هجرانند
مگرم چشم سیاه تو بیاموزد کار _____ ور نه مستوری و مستی همه کس نتوانند
گر به نزهتگه ارواح برد بوی تو باد _____ عقل و جان گوهر هستی به نثار افشانند
زاهد ار رندی حافظ نکند فهم چه شد _____ دیو بگریزد از آن قوم که قرآن خوانن