آرام آرام بر ساحل دلم قدم می زنم و هر چند قدم نگاهی کوتاه به پشت سرم می کنم
تمام ردپاهایم را می بینم که آرام آرام از من دور می شوند
و چه دور
اما هنوز هم قدم می زنم زره ای پای چپم ....
باید لحظه ای استراحت کنم
چه خاک نرمی دارد ساحل دلم
و چه نرم نرمک و ملایم این ساحل را دریای محبتت نوازش می کند.
و
هنوز هم ساحل مشتاق نوازش موج های این دریاست
ددددددددددددددددددددددددد دریای محبت
سلام
آغاز
از یادگاری یه روز زیبای آغاز ، یه هفته گذشت
چه زود
راستی سی دی رو دیدم
آدم متفاوتی به نظر میاد و قابل درک برای صحبت
انشاله که همینطوره
خ مخلصیم
میم / واو / الف / ظا / ب خودت باش
تقدیم به تو
به کجا چنبن شتابان ؟
گون از نسیم پرسید
ـ دل من گرفته ز این جا ،
هوس سفر نداری
ز غبار این بیابان ؟
ــ همه آرزویم ، اما
چه کنم که بسته پایم ...
ــ به کجا چنین شتابان ؟
ــ به هر آن کجا که باشد ، به جز این سرا ، سرایم
_سفرت بخیر اما تو و دوستی ، خدا را
چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی،
به شکوفه ها ، به باران ،
برسان سلام ما را