سلام

سلام بهترین 

دیدنت در یه صبح پر طراوت بهاری واقعا" این طراوت رو هزاران برابر می کنه و یه دنیا انرژی مثبت به  

آدم می ده 

ممنون عزیزترینم واسه همه چی  

امروز روز خ خ خ خ خ خ خ خ خ خ خ خ خ خ خ خوبی بود 

خیلی دوست دارم  

یک نفس با ما نشستی خانه بوی گل گرفت

خانه ات آباد کین ویرانه بوی گل گرفت

از پریشان گویی ام دیدی پریشان خاطرم

 زلف خود را شانه کردی شانه بوی گل گرفت

پرتو رنگ رخت با آن گل افشانی که داشت

 در زیارتگاه دل پروانه بوی  گل گرفت

لعل گل رنگ تو را تا ساغر و می بوسه زد

ساقی اندیشه ام پیمانه بوی گل گرفت

عشق بارید و جنون گل کرد و افسون خیمه کرد

 تا به صحرای جنون افسانه بوی گل گرفت

  از شمیم شعر شور انگیز آتش عاشقان

ساقی و ساغر می و میخانه بوی گل گرفت

سلام 

شقایق ها رو دیدی ؟؟ 

چقد زیبا هستن 

به امید آنکه آرزو رام تقدیر تو باشد

لحظه ی میعاد صبح جای پای تو باشد

گرچه زندگی پر از جفا و بی نصیبی هاست

لحظه ای گر شادمانی هست به گوش چشم تو باش 

د د

آدم ها

سلام ع ش ق 

تو خوب باشی منم خوبم 

امروز یه حالتای عجیبی اومد سراغم اونم سر کلاس

از نشنیدن صدای استاد و پرسیدن اینجا کجاست از خودم گرفته (+یه کم) تاسرگیجه مداوم که الان هم با  

یه چند درجه ای تب هنوز مهمونمه  

نمی دونم والا 

خلاصه خودمون رو رسوندیم منزل 

اینم از حال ما 

ولی جالبه که درتمام  این مدت در ذهنم فیلم خاطراتمون پخش می شد  

دیشب هم که یه رویای شیرین توی خواب مهمونم بود 

عجب احوالی  

خلاصه امروز هم گذشت 

یه متن 

اگر عشق بورزید می گویند که سبک مغزید

اگر شاد باشید می گویند که ساده لوح و پیش پا افتاده اید

اگر سخاوتمند و نوعدوست باشید می گویند که مشکوکید

اگر گناهان دیگران را ببخشید می گویند ضعیف هستید

اگر اطمینان کنید می گویند که احمقید

اگر تلاش کنید که جمع این صفات را در خود گرد آورید٬

مردم تردید نخواهند کرد که شیاد و حقه بازید.

لئو بو سکا لیا 

چقد جالب گفته 

دقیقا" در انسانهای کنارم می بینم 

به امی     د     د      یدار

صبوریِ تو

من در صبوریِ تو، با آیه های ایمان

یک انس جاودانی، یک شور کهنه دارم

در هر غریبی ِ تو، من آشناترینم

با هر سکوت نابت، یک شعر بیقرارم

من با نگاه دیگر از گریه می نویسم

از کوچه های باران تا شهر سبز بودن

گم می کنم عطش را، غم را و خستگی را

در هر سراب وحشی با چشمه ی سرودن

من در صبوریِ تو- تا عشق زنده باشد-

باور بکن عزیزم چون کوه ِ استوارم

شاید تنِ نحیفم با درد مرده باشد

اما از عشق و از تو، من شِکوه ای ندارم

در بغض دوری تو، باران بیقرارم

با اشکهایم اما روحم صفا گرفته

شاید که ماندنِ تو رویای بس محال است

رویای آخر اما از روح من نرفته

رویای آخر من: تسلیم هرچه بر عشق!

یعنی که مرگ ناب ِ تردیدهای باطل

یعنی به تو رسیدن با نردبان ایمان

یعنی گذشتن از خود، یعنی نهایت ِ دل

من در صبوریِ تو، باید گریزم از خویش

اما گذشتن از خود یعنی به تو رسیدن

شاید که دست دنیا نامهربانترین است

اما شکستن ِ دل، بِه از تو را ندیدن!

بهار ، بارون

سلام - بهار ، بارون ، بهانه ، با تو - بالاخره بارون اومد - چقد خوبه - خداکنه فردا هم بباره - بارون هم باتو معنا پیدا می کنه - د د ب ب ب ب ب ب ب ب ب ب ب بارون