۱۳۸۹

نمی دانم چه بنوبسم  

از کجا ی سرزمین لحظات دلتنگی و صبر بنویسم ؟؟ 

نزدیک آی

سوا میکنم

زیباترین خاطره را

برای روزهای دلتنگی

بیاد لبخندت

چه شاعرانه

پراز حس نوشتن میشوم

پراز بودن تو

انگاری خود تو میشوم

قدم بردار

نزدیک آی

سر ریز شده است جام دلتنگی

نفسگیر شده است لحظه های تنهایی

بیا که باتو جان تازه میگیرم

در این بهاری که نوبهاریست

 در دل آرزوهای همیشگی و مخصوص خودت رو مرور می کنم  

باشه که در سال جدید به آرزوهامون برسیم 

دددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددددوست دارم 

به امید دیدارت در روزهای نزدیک آینده