از دلم بشنو :
اگر دستم رسد روزی که انصاف از تو بستانم
چراغ عهد ماضی را شبی دستی برافشانم
چنانت دوست میدارم که گر روزی فراق افتد
تو صبر از من توانی کرد و من صبر از تو نتوانم
دلم صد بار میگوید که چشم از فتنه بر هم نه
دگــر ره دیـده میافـتـد بــر آن بــــالای فـتـانـم
تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی
و گر نه بـاغبان گویـد که دیگر سرو ننشانم
رفیـقـانـم سفر کردند هـر یـاری بـه اقصـایی
خلاف من که بگرفته است دامن در مغیلانم
بـه دریـایـی درافـتـادم که پایانـش نـمیبینم
کسی را پنجه افکندم که درمانش نمیدانم
فـراقـم سـخت میآیـد ولـیـکن صبـر میبـاید
که گر بگریزم از سختی رفیق سست پیمانم
مپـرسم دوش چون بـودی بـه تاریـکی و تنهایی
شب هجرم چه میپرسی که روز وصل حیرانم
شبان آهسته مینالم مگر دردم نهان ماند
بـه گوش هر که در عالـم رسیـد آواز پنـهانم
دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت
مـن آزادی نـمیخـواهـم کـه بـا یـوسـف بـه زندانم
من آن مرغ سخندانم که در خاکم رود صورت
هـنـوز آواز میآیـد بـه مـعنـی از گـلـستـانـم
«سعدی»
قابل هم نداره ها
باشه
پس چون قابل نداره
همش مال من
واقعا" ممنون واسه این هدیه نقدی
مرسی
این شعر که جز دریافتی هام بود رو گفتم به مناسبت سالروز درگذشت مرحوم قیصر امین پور بزارم
اینجا
(و ناگهان چقدر زود دیر میشود)
خداوند رحمتش کنه
***************************************
هزارخواهش وآیا
هزارپرسش واما
هزارچون وهزاران چرای بی زیرا
هزاربودونبود
هزارشایدوباید
هزاربادومباد
هزارکارنکرده
هزارکاش واگر
هزاربارنبرده
هزارپوک ومگر
هزاربارهمیشه
هزاربارهنوز....
مگرتوای همه هرگز
مگرتوای همه هیچ
مگرتونقطه پایان
برای ن هزارخط ناتمام بگذاری
مگرتوای دم آخر
دراین میانه تو
سنگ تمام بگذاری
سلام
خوبی ؟
خوبه خوب ها
خواهر
واژه قشنگیه
پر از معنا
پر از دلتنگی
نمیدونم
من که خواهر نداشتم
چون آرزوی همیشگی و حسرت همیشگیش رو همیشه داشتم
ولی نه
خیلی وقته حس داشتن یه خواهرخوب رو تجربه کردم
حتی بهتر و نزدیکتر از یه خواهر
خداروشکر که هستی
آرزومند آرزوهای شیرینتم
راستی
یه گزارش:
از اول مهر روزها واسم یه جور خاص میگذرن
پر از دلتنگی
فقط دوست دارم زودتر بهار بشه
البته قبل از بهار بیشتر منتظر اسفندم
اونم یه روز خاص از اسفند
دیگه
یه دفترچه هم برداشتم توش احوال هر روزم رو مینویسم
گاهی هم درباره یه موضاعاتی هم مینویسم
ایشاله یه روز میدم مطالعه اش کنی چون فقط واسه خودت مینویسم
دیگه
با شرمندگی
ن هم که باز خیلی اذیتم کرد حالا که خداروشکر بهتر شده
سرفه ها هم که ادامه داره چندتا دکتر هم رفتم ولی چند روزی خوبه اما باز شروع میکنه
اینم ایشاله خوب میشه
راستی یه بار یادته بردیم دکتر ...
ایشاله همیشه سالم باشی
دیگه
درس و مشق هم که داره
بازم حسابداری
عجب درسیه
و اینکه
وبلاگ هم یه خرده از روی ناشی گری بنده خراب شد که درستش میکنم
و
قصد سفری هم کردم که این هم قسمت نشد
راستی
هنوز هم قصه دلم به رسم همون ددددددددددددددددددددددد ها ادامه داره
خدا یار و یاورت