شرحی بر زمانه

بازآی ودل تنگ مرامونس جان باش***وآن سوخته رامحرم اسرار نهان باش

شرحی بر زمانه

بازآی ودل تنگ مرامونس جان باش***وآن سوخته رامحرم اسرار نهان باش

خادم شهید

یک سال پیش  

 

شایدم بیشتر یه روز ناخودآگاه چشمم به تلویزیون افتاد 

 

چشمم به یه چهره افتاد

 

شهید نورعلی شوشتری   

 

واقعا" ناراحت شدم 

 

چهره اش را اینجوری دیدم و احساس کردم چهره اش خیلی آشناست  

 

احساس میکردم جایی دیدمش ولی نمیدونستم کجا 

 

یه شب بازم تلویزیون یه برنامه داشت درباره شهید

 

یه لحظه دیدم اولش زد 

 

تقدیم به خادم شهید امام رضا 

 

آخ 

 

انگار یه لحظه زیبا از بین تمام لحظه های زیبای فراموش شده زنده شده 

 

آره 

 

 شهید نورعلی شوشتری 

 

همون خادم شهید امام رضا بود که این  خاطره رو واسم زنده کرد

 

 لحظه ی وارد شدنم به حرم با

  یه لباس سبز و یه چهره خندان کفشام رو ازم گرفت و با یه لحن قشنگ بهم خوش آمد گفت 

 

از بین این همه خادم و کفشدارهای حرم فقط چهره ی این شهید ثبت شده بود در خاطرم 

 

 

راستی این خاطره رو فکر کنم واست تعریف کردم  

 

آره دیگه 

 

ذوق گفتن    

این جور خاطراتم

 

فقط واسه خودته

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد