شرحی بر زمانه

بازآی ودل تنگ مرامونس جان باش***وآن سوخته رامحرم اسرار نهان باش

شرحی بر زمانه

بازآی ودل تنگ مرامونس جان باش***وآن سوخته رامحرم اسرار نهان باش

دوست

سلام 

 

روز خوبی داشته باشی 

 

تقدیم به تو 

 

یه تفال 

  

هزار دشمنم ار می‌کنند قصد هلاک
گرم تو دوستی از دشمنان ندارم باک

 

مرا امید وصال تو زنده می‌دارد
و گر نه هر دمم از هجر توست بیم هلاک

 

نفس نفس اگر از باد نشنوم بویش
زمان زمان چو گل از غم کنم گریبان چاک

 

رود به خواب دو چشم از خیال تو هیهات
بود صبور دل اندر فراق تو حاشاک

 

اگر تو زخم زنی به که دیگری مرهم
و گر تو زهر دهی به که دیگری تریاک

 

بضرب سیفک قتلی حیاتنا ابدا
لان روحی قد طاب ان یکون فداک

 

عنان مپیچ که گر می‌زنی به شمشیرم
سپر کنم سر و دستت ندارم از فتراک

 

تو را چنان که تویی هر نظر کجا بیند
به قدر دانش خود هر کسی کند ادراک

 

به چشم خلق عزیز جهان شود حافظ
که بر در تو نهد روی مسکنت بر خاک

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد