شرحی بر زمانه

بازآی ودل تنگ مرامونس جان باش***وآن سوخته رامحرم اسرار نهان باش

شرحی بر زمانه

بازآی ودل تنگ مرامونس جان باش***وآن سوخته رامحرم اسرار نهان باش

سلام 

 

صبح بخیر عزیزم 

 

بازم  حرف همیشگیم    مواظب عزیزترینم باش 

 

د د      

 

  یه متن از دکتر علی شریعتی : 

 

دنیا را بد ساخته اند...

 

دنیا را بد ساخته اند..... کسی را که دوست داری،تورادوست نمی دارد. و کسـی که تورا دوست  دارد،

 

تو دوستش نمی داری اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد به رسم و آیین زندگانی  هرگز

به هم نمی رسند. و این رنج است. زندگی یعنی این ...    !!!!!!!!

 

 

 

به امی   د    د     یدار

سلام  

 

عصری با دستی پر از نتایج میرم دک   

 

ایشاله که همه چیز سالمه 

 

به امی   د    د     یدار 

 

 

 

بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

 

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

 

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم

 

شدم آن عاشق دیوانه که بودم

 

در نهان خانه جانم گل یاد تو درخشید

 

باغ صد خاطره خندید

عطر صد خاطره پیچید

 

یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

 

پر گشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم

 

ساعتی بر لب آن جوی نشستیم

 

تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت

 

من همه محو تماشای نگاهت

 

آسمان صاف و شب آرام

 

یادم آید تو به من گفتی : از این عشق حذر کن

 

لحظه ای چند بر این آب نظر کن

 

آب ، آیینه عشق گذران است

 

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

 

 

تا فراموش کنی ، چندی از این شهر سفر کن

 

با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم

 

سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم

 

روز اول که دل من به تمنای تو پر زد

 

چون کبوتر لب بام تو نشستم

 

تو به من سنگ زدی ! من نه رمیدم نه گسستم

 

باز گفتم که تو صیادی و من آهوی دشتم

 

تا به دام تو در افتم همه جا گشتم و گشتم

 

حذر از عشق ندانم. سفر از پیش تو هرگز نتوانم ، نتوانم

 

یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم

 

پای در دامن اندوه کشیدم

 

نگسستم ، نرمیدم

 

رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم
 

 

بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم