آسمون خاکستری هم که دیگه آبی شد - خبری هم که دیگه از بارون نیست ، فقط سرما مهمونمون شده - راستی نترس ، از هیچی نترس ، پشت دریا شهریست که درآن پنجره ها رو به تجلی بازاست
سلام - وقتی که در خلوتگاه ذهنم با یادت ، خاطراتت تنها میشم انگار که با یه پرواز به یه دنیای دیگه میرم - به دنیای خودم - یه دنیا پراز آرزوهام ، دعاهام ، خاطراتم- و تو تنها ساکن این دنیایی - تنها کسی هستی که بهانه سفر من از این دنیا به اون دنیاست -د د
الان که دارم واست می نویسم اومدم دکتر - چقد شلوغه - داشتم به یه روز بارونی که به کوتاهی بارون صبحی بود فکر می کردم ، چه زود گذشت اما خوب بود که با توگذشت - راستی خودت حکیمی ها ، باتو بودم خیلی بهتر بودم - - - ایشاله همیشه سالم باشی - - د د